کودکان و لجا جت
یکی از روحیاتی که در بر خی از کودکان به چشم میخورد روحیه
لجبا زی است کودکانی که دارای اینگونه روحیه می با شند زندگی را برای دیگران تلخ می
سازند آنچه که در فرد لجوج وجود دارد اصرار وابرام در به کرسی نشاندن حرف خود است
موضوعات برای لجوج چندان اهمیت ندارد بلکه مهم یک دندگی وتسلیم نشدن در برابر افکار
دیگران است. لجبازی یکی از صفات ناپسندی است که به شدت عواطف و احساسات دیگران
راجریحه دار نموده پیوندهای دوستی و یگانگی را از هم جدا می سازدفرد لجباز برای
اینکه خواهش غرورآمیز خود را اعمال نماید در هر انجمنی سخنی به میان آید و در هر مو
ضوعی اظهارنظر شود بدون اینکه قصد راهنمایی داشته باشد بیدرنگ زبان به اعتراض می
گشاید وبا جملات و انتقادات بی مورددر صدد کوبیدن و نابود ساختن شخصیت دیگران است
شخص لجوج باروحیه لجبازی قضاوت منصفانه را از دست داده به حق کشی وانواع بی عدالتی
ها جسور و بی باک میگردد علی (ع) می فر ماید (اللجاج یفسدالرّای )یعنی :لجاجت فکر و
اندیشه راتباه می سازد.
وراثت و لجاجت
بدون تردید رو حیات پدران ومادران
در فرزندان اثر می گذارد این تاثیر به صورت زمینه های بسیار کوچکی به کودکان انتقال
مییابد ولی بروز و رشد این زمینه ها تابع شرائط محیطی است . اگر مقتضیات تربیتی
موافق و مساعد با این زمینه ها باشد پرورش ورشد آنها قطعی است و اگر جو پرورشی بر
خلاف آن باشد برای ظهور و بروز آنها ،مجالی فراهم نخواهد آمد .نا گفته نماند که
منظور از محیط تربیتی علل وعوامل گوناگونی است که حتی بهداشت و مواد غذایی و محیط
زندگی و سلامت تن و امنیت خاطر کودک را نیز در بر می گیرد . بنا بر این کودک با رو
حیه لجبازی از پدر ومادر متولد نمی گردد بلکه با فطرت پاک قدم به جهان هستی می
گذاردو این عوامل سازنده ترتیبی اوست که می تواند از او یک انسان سازگارویا فرد
لجبازو یک دنده ساخته تحویل اجتماع دهد.
علل لجاجت
اختلال کمبود توجه (بیش فعالی)
کودکان از لحاظ فعالیتهای حرکتی با
یکدیگرتفاوت دارند ممکن است همه کودکان از نظر بزرگسالان بیش فعال باشند،ولی به نظر
می رسد که بعضی ازکودکان هرگزاز حرکت باز نمی ایستند. آنان در سنین پیش از دبستان
بدون اینکه هدفی داشته باشند بدون وقفه می دوند،بالا می روند،ومی خزند،وقتی که
بزرگتر می شوند ناتوانی مشخصی برای آرام نشستن نشان داده وبه طور افراطی تمایل به
بیقراری دارند. یک مشاهده گر میتوانددریابد که آنها بیش از کودکان دیگر فعال بوده
وفعالیتشان کیفیتی بی هدف وتصادفی دارد. کودکانی که بیش از اندازه فعال اند مشکلاتی
نیز در توجه وتمرکز دارند .در گذشته اصطلاح بیش فعالی، سندرم بیش فعالی، اختلال
مغزی خفیف، نارسایی کنشی مغزی خفیف .برای این اصطلاح به کار رفته است. برای آنکه
مهمترین جنبه های این اختلال مورد توجه قرار گیرداصطلاح جدید اختلال مربوط به کمبود
توجه در DSM III مورد استفاده واقع شده است.
معیارهای این اختلال عبارت است
از:
الف) بی توجهی. لا اقل سه مورد از موارد زیر:
کمـرویی
مقدمه
کمرویی، به عنوان نوعی معلولیت اجتماع، مانع بزرگی در راه
شکوفایی استعدادها و قابلیتهای بشری است. انسان ها در یک توجه غیر عادی و مضطربانه
به خویشتن، دچار نوعی تنش روانی می شوند که ابعاد عاطفی، شاختی و اجتماعی شان
متاثراز این وضعیت گشته، رفتارهای خام و واکنش های نامناسب در آن ظاهر می
گردد.
قال الصادق (ع): (( من رق وجهه رق عمله : هرکه کمرواست ، کم دانش
است.
در روایات یاد شده ، کمرویی از عوامل جهل و نادانی شمرده است.
در روایتی
دیگر ، رسول خدا (ص) می فرمایند:
((الحیاء حیاء ان : حیا ء عقل و حیاء حمق ،
فحیا ء العقل هو العلم و حیا ء الحمق هو الجهل .))
حیاء بر دو فسم است : حیا ء
خردمندانه و حیا ء احمقانه ، حیاء خردمندانه دانش است و حیاء احمقانه نادانی
است.
در این جا نیز دیده می شود که رسول خدا (ص) حیاء مذموم را که همان کمرویی
مصطلح باشد مترادف با جهل و نادانی معرفی می نمایند..
پس از تعریف و بیان دید
گاه روایی نسبت نسبت به پدیده کمرویی مناسب است به انواع ، علل و شیوه های در مان
این اختلال بپردازیم.
کمرویی های خانوادگی :
هوش هیجانی :
تعریف اولیه هوش هیجانی برای اولین با در سال 1990 توسط مایر
با همکاری پیتر سالوی مطرح شد این تعریف هوش هیجانی را نوعی پردازش اطلاعات هیجانی
که شامل ارزیابی صحیح هیجانها درخود و دیگران و بیان مناسب هیجانها و تنظیم
سازگارانه هیجانها است، به نحوی که به بهبود جریان زندگی منجر شود.
پژوهشگران و
اندیشمندانی که در این حوزه به تحقیق و بررسی میپرداختند. کمکم تعاریف متعدد و
مفصلتری ارائه نمودند، یکی از آنها گلمن بود که هوش هیجانی را به پنج حوزه تقسیم
نمود که عبارتند از:
1- آگاهی ازهیجانهای خود
2- مدیریت هیجانها
3-
برانگیختن خود
4- شناسایی هیجانهای دیگران
5- تنظیم روابط خود با
دیگران
هوش هیجانی :
تعریف اولیه هوش هیجانی برای اولین با در سال 1990 توسط مایر
با همکاری پیتر سالوی مطرح شد این تعریف هوش هیجانی را نوعی پردازش اطلاعات هیجانی
که شامل ارزیابی صحیح هیجانها درخود و دیگران و بیان مناسب هیجانها و تنظیم
سازگارانه هیجانها است، به نحوی که به بهبود جریان زندگی منجر شود.
پژوهشگران و
اندیشمندانی که در این حوزه به تحقیق و بررسی میپرداختند. کمکم تعاریف متعدد و
مفصلتری ارائه نمودند، یکی از آنها گلمن بود که هوش هیجانی را به پنج حوزه تقسیم
نمود که عبارتند از:
1- آگاهی ازهیجانهای خود
2- مدیریت هیجانها
3-
برانگیختن خود
4- شناسایی هیجانهای دیگران
5- تنظیم روابط خود با
دیگران
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.