چگونه کودک بیش فعال را از بازیگوش تشخیص دهیم؟
اختلال بیشفعالی توام با نقص
توجه (ADHD) یکی از اختلالات شایع روانی در کودکان ونوجوانان است.
ADHD، یکی از
مشکلات شایع روانی است که امکان ابتلا به آن در پسران بیش از دختران است و در
فرزندان اول خانواده هم بیشتر دیده میشود.
آمار کودکان و نوجوانان مبتلا به
ADHD در ایران و اروپا 3 تا 5 درصد است اما به دلیل تفاوت معیارهای تشخیصی، در
آمریکا تا میزان 10 درصد هم گزارش شده است.
در فرهنگ کشور ما خیلی اوقات فعالیت
زیاد کودک، یک شاخص مثبت است، در حالی که شاید در فرهنگ سایر کشورها اینطور
نباشد.
علائم ADHD یا «اختلال بیشفعالی همراه با نقص توجه»: در افراد مبتلا به
این اختلال تحرک زیاد و بیقراری مشاهده میشود. فرد عصبانیتهای زیاد و یا بیمورد
دارد، دچار عدم تمرکز است و پرش افکار دارد و دچار افت تحصیلی میشود، فرد اختلالات
رفتاری دارد و ممکن است رفتارهای پرخاشگرانهای در رابطه با بقیه کودکان و یا
معلمین و خانواده از خود نشان بدهد.
این اشخاص خواب منظمی ندارند و دچار مشکلات
خواب و کابوس میشوند.
پرخاشگری چیست؟
رفتار پرخاشگرانه را خشونت و کلام پرخاشگرانه را پرخاشگری
گویند . اعمال خشونت به دو شیوه جسمانی و کلامی است و علت و هدف هردو ، یک موضوع
است.
رفتار پرخاشگرانه را خشونت و کلام پرخاشگرانه را پرخاشگری گویند . اعمال
خشونت به دو شیوه جسمانی و کلامی است و
یکی از موضوعاتی که آسیبهای بسیار جدی
به ارتباط میان زوجین وارد می کند، خشونت است. ممکن است بتوانید با سعی بسیار،
همسرتان را برای خشونتی که نسبت به شما داشته، ببخشید ؛ ولی فراموش کردن آن، به
ویژه اگر تکرار شود بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است.
خشونت، رفتاری است که در آن،
یک نفر با عمل یا کلام به فرد دیگری حمله می کند و او را مورد آزار و اذیت جسمانی
یا روانی قرار می دهد. آنچه درانجام خشونت بسیارآزار دهنده می باشد، تحقیری است که
نسبت به فرد مقابل صورت می گیرد.
افرادی که از خشونت استفاده می کنند، همواره
خود را محق می دانند و اعتقاد دارند فرد مقابل با رفتاری که داشته، آنها را وادار
به خشونت کرده است. بارها شنیده ایم که گفتهاند: « وقتی عصبانی می شوم کنترلی بر
رفتارم ندارم، همسرم باید مراقب باشد تا مرا عصبانی نکند.»
چگونه با کودک از مرگ بگوییم
توضیح مرگ به کودکان یکی از سخت ترین کارها
برای اولیاست، بخصوص هنگامی که خود آنها با غم مرگ عزیزی دست به گریبان هستند. اما
مرگ یک بخش غیرقابل انکار از زندگی است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خردسالی،
کودکان نسبت به آن کنجکاو می شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روشهایی که احساس غم
مربوط به آن را به طور طبیعی نشان بدهد، علاقه مند هستند. شاید باعث تعجب باشد که
بدانید حتی کودکان کم سن و سال هم از مرگ آگاه هستند. کودکان در قصه هایشان یا
برنامه های تلویزیون از مرگ می شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگی یا خیابانی
مرده را می بینند. علی رغم این موارد، هیچ کدام از کودکان مفهوم مرگ را نمی دانند.
آنها نمی توانند مفهوم همیشگی بودن مرگ را درک کنند و در عوض، آن را به عنوان یک
اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می گیرند. آنها تصور می کنند که اجساد هنوز می
خورند و می خوابند و کارهای همیشگی خود را انجام می دهند، فقط با این فرق که این
کارها را یا در آسمانها و یا در زیر خاک انجام می دهند. حتی وقتی یکی از اولیا یا
خواهران و برادران کودک در گذشته است او نمی تواند این اتفاق را برای آنها در نظر
بگیرد.
واکنش کودکان نسبت به مـــرگ
اصلاً تعجب نکنید اگر کودک در آموزش
مهارت توالت رفتن پسرفت کند یا نخواهد به مهد کودک همیشگی اش برود، چرا که کودک در
جست وجوی علت پریشانی و غمگینی بزرگترها است و می خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش
تغییر کرده است. او با خودش فکر می کند چرا به ناگهان جهان اطرافش این همه نگران
کننده شده است. از سوی دیگر، ممکن است کودکی هم باشد که اصلاً واکنشی به مرگ نشان
ندهد یا گاه گاهی در بین شادی و خوشحالی های کودکانه اش به یاد آن بیفتد که این هم
کاملاً طبیعی است و دلیل سنگدلی کودک نیست. اصولاً کودکان این مفهوم را کم کم و به
آهستگی درک می کنند و نباید انتظار داشت که همه موضوع را در یک لحظه یا یک روز
بفهمند و حتی بسیاری از آنها تا وقتی که کاملاً احساس امنیت نکنند، به احساس غم خود
اجازه ظهور نمی دهند، یعنی فرایندی که ممکن است ماهها تا سالها به طول بینجامد،
بخصوص اگر مرگ عزیزی را شاهد بوده باشند. بعضی از کودکان رفتارهایی انجام می دهند
که به نظر عجیب می رسد؛ مثل بازیهای تشییع جنازه یا ادای مردن کسی را درآوردن. این
هم امری طبیعی است، حتی اگر به نظر بزرگترها غیر معقول باشد. بنابراین این روش
ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از کودک گرفت.
احساسات خود را در مورد
مــــرگ توضیح بدهید
چگونه با رفتــــارهای ناسازگارانه فـــــرزندان برخورد کنیم ؟
* اگر خود تحت
فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار داریم و نمی توانیم رفتار و گفتار خود را
کنترل کنیم، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند به فکر روشی برای کنترل
فشارهای خود باشیم که تحقیقات نشان داده است اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خود
را تغییر دهند فرمانبری کودک بیشتر خواهد شد.
* افکار غلط و انحرافی درباره
فرزند خود نداشته باشیم. مثلاً فرزندم این کار را می کند تا حرص مرا در بیاورد. یا
او باعث تمام مشکلات در خانه است. چنین افکاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد
را نسبت به فرزند مهیا می کند و یقیناً بر رفتار ما و او اثر منفی می گذارد.
*
از ارائه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کنیم. مثلاً به جای این که بگوییم
«خودت را جمع و جور کن» شفاف و مشخص بگوییم که از او چه می خواهیم مثلاً دوست دارم
تا پنج دقیقه دیگر دفتر و کتاب هایت را از وسط اتاق جمع کنی.
* به جای سخنرانی
و بحث و جدل، کوتاه و مؤثر با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که
رفتارش در ما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد چه عاقبتی در
انتظار اوست.
* به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی و
کوتاه مدت باشد. مثلاً نگوییم « برای همیشه ازاین خانه خواهم رفت» یا «حق نداری از
این به بعد تلویزیون تماشا کنی» بهتر است بگوییم امروز از دیدن این برنامه محروم
هستی و یا این هفته تو را به پارک نمی برم.
انواع هیجان
مقدمه
ما در زندگی روزمره خود با انواع هیجانات رو در رو هستیم. بطوری که این آشنایی
ما با هیجانات به دوران نوزادی ما بر میگردد. به عبارتی ما از لحظه تولد برخی از
هیجانات را با خود داریم و این اهمیت و نقش هیجانات مختلف را در زندگی نشان میدهد.
برخی از هیجانات لذت بخش ، خوشایند و تقویت کننده هستند، بطوری که فرد برای رسیدن
به آن حالت خاص از هیجانات ممکن است تقلا و تلاش هم بکند.
ولی برخی دیگر بیشتر جنبه آزارنده را دارند و شاید فرد تلاش برای اجتناب از
رسیدن به آنها داشته باشد یا اگر در آن حالات قرار گیرند، تلاش کند خود را از آن
نوع هیجان رهایی دهد. به این ترتیب هیجانات از لحاظ میزان خوشایندی یا ناخوشایندی
به دو دسته تقسیم میشوند: هیجانات مثبت و منفی. اما به این نکته باید توجه داشت،
هر یک از هیجانات اهمیت و نقش مهمی در زندگی دارند. و کارکرد خاصی برای هر یک وجود
دارد.
هیجان ترس
در اغلب بحثهای مربوط به هیجان ترس جای مهمی را به خود اختصاص داده است و حتی آن
را به عنوان علت اصلی اختلالات عصبی شناختهاند. اما ترس همیشه ایجاد کننده ناراحتی
و مشکل نیست. وجود آن در خیلی از مسائل موقعیتهای زندگی لازم است. این هیجان شاید
از آن جهت اهمیت ویژهای دارد که در آن حالت فشار و تخریب بطور بالقوه از نظر مقدار
و اهمیت بر حالت سازنده تفوق دارد و معمولا آمادگی برای بروز واکنشهای اجتنابی
بیشتر از آمادگی برای کنشهای اکتسابی است.
شکسپیر میگوید: "از میان همه تمایلات و احساسات بد ، ترس منفورترین آنهاست."
علائم ترس عبارتند از لرزیدن بدن ، سفید شدن پوست ، غدد عرقی فعال میشوند، مو بر
بدن راست میشود، ترشحات دستگاه گوارش و کلیهها زیاد میشود و فضولات بدن به دلیل
انبساط ماهیچههای اسفنکتر بطور غیر عادی رفع میشود. میزان تنفس زیاد میشود، قلب
به تندی و شدت میزند. قوای ذهنی به مقدار زیادی مختل میشود. این علائم حتی در
چهارپایان مثل سگ و گربه و میمونها نیز دیده میشود. پرندگان نیز در هنگان ترس
تمامی پرهای خود را در هم فرو میبرند و در این حالت جثهشان کوچکتر به نظر
میرسد.
از دیگر علائم ترس عبارت است از باز شدن دهان ، بالا رفتن ابروها ، فردی که دچار
ترس شده است در آغاز مثل یک مجسمه از حرکت باز میایستد نقش میگیرد یا اینکه قوز
میکند و دولا میشود، بطوری که گویی میخواهد خود را از دیدهها پنهان میکند.
فعالیت غدد بزاقی کم و دهان خشک میشود. گاه ترس ضعیف باعث میشود در فرد میل شدیدی
به خمیازه کشیدن بوجود بیاید. چشمها در حالت ترس شدید از حدقه بیرون میافتند و به
سوی عامل ایجاد کننده وحشت ثابت میمانند، یا اینکه بی قرار از جهتی به جهت دیگر
میچرخند. ترس همچون سایر هیجانات از شدت و ضعفهای مختلف برخوردار است. ترس شدید
علاوه بر علائم متفاوت (از لحاظ شدت) کارکردهای مختلف میتواند داشته
باشد.
هیجان خشم
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.